- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام
برای خیر من همیشه فـتح باب میکنی به رسم بنده پروری مرا خطاب میکنی بـساط خـانۀ کـرم هـمـیشه فـرق میکند دعا نکرده هم مرا تو مستجاب میکنی خداشناسی من از مُحـرّمت شـروع شد زمان گریه در وجـودم انـقلاب میکنی به ارضیان و عرشیان چقدر فخر میکنم برای نـوکـری مرا که انتخـاب میکنی همین که دور میشوم مرا به روضه میکشی زمین که میخورم به سوی من شتاب میکنی به گردش دو دیدهات شفاعت قیامت است در این جهان به ما کرم علیالحساب میکنی چه خوبم و چه بد، مرا به دست دیگران مده خودت مرا عذاب کن، اگر عذاب میکنی دوباره خواب دیـدهام پـیاده سوی کربلا روانـهام ز مـرقــد ابـوتـراب مـیکـنـی بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت سبوی خالیام اگر پُر از شراب میکنی به زیر دشنه هم دعا برام میکنی، ولی بگو چرا محاسنت به خون خضاب میکنی؟!
: امتیاز
|
غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام
دلم از روز ازل خورده به نامت ارباب کن دعا تا که شوم عـبد مدامت ارباب گر دهی یا نـدهی حـاجت من میدانی تا قـیـامت شـدهام عـاشق نـامت ارباب به همان ذکر حسین جان که نوای زهراست نام تو در دو جهان کرده قیامت ارباب لحـظۀ روضه چه باکم ز گنه معـتقـدم نفسِ وحشی بشود عاشق و رامت ارباب بِشِکـن بال و پـرم را که کـنون آمدهام نـتـوانـم که پَـرم از سـر بـامت اربـاب دیدن کرب و بلای تو نصیـبم چو نشد کنم از دور ز دل عرض سلامت ارباب تو بـیا جـان یـتـیم حـسـنت کن نظـری تا شوم نوکر دربست و غلامت ارباب جان قـاسـم تو بـیا و بـخـرم، تا بـشـوم سـیـنه بشکـسـته فـدایی قـیـامت ارباب مستم از بادۀ لعـلی ز عـسل شـیرین تر قـاسمی مسلـکم و تـشـنۀ جامت ارباب تیغ بر دست شدم بیسر و پای عشقت تا که لـبـیک بگـویـم به پـیـامت ارباب غربتت میکُشدم عاقبت ای شاه غریب گر بگوشم برسد حُـزن کلامت ارباب لحـظـۀ مرگ چه بـاکی که کنی امدادم جان فدای تو و این مشی و مرامت ارباب
: امتیاز
|
غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مرثیۀ سیدالشهدا علیهالسلام
مثل گدا هرشب از این در فیض بردیم در خـدمـت آل پـیـمـبـر فـیـض بـردیـم نَقـل فـضیلتهای مـولا مَـسـتـمان کرد بیش از همه از ذکر حیدر فیض بردیم از خُـطـبـۀ آغــاز مـنـبـر خـیـر دیـدیـم از روضۀ پـایـان مـنـبـر فـیـض بـردیم ما شب به شب در کسوتِ خدمتگزاری مانـنـد اَسْـلَم، مثـل قَـنـبـر فـیـض بردیم ما ظاهراً با روضه خواندن فیض دادیم در اصل از این فیضِ اکبر، فیض بردیم ما اشک خود را نوش جان کردیم یعنی از طـعـم نـاب آب کـوثـر فـیض بردیم شبهای جمعه در حـرم مهـمان شدیم و از« وا حُسینا» های مـادر فـیـض بردیم آه سه ساله، خـرمن دل را که سوزانـد جای ضرر دیـدن، مُکـرّر فیض بردیم دِینِ حُـسین و زینـبش بر گردن ماست بسیار از این خواهر برادر فیض بردیم خــون گـلـویـش آبــروی دیـن مــا شـد از حـنجـر در زیر خـنجر فیض بردیم
: امتیاز
|
غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مرثیۀ سیدالشهدا علیهالسلام
اگر که عـمر زیـادم دهد خـدای حسین هـزار سـال بسـوزم فـقـط برای حسین حسیـنیام! به دو عالم چکار دارم من! گـذشـتهام ز دو عـالـم به اتکـای حسین حسین روح نماز است و پنج نوبت را سر نماز میافتم به دست و پای حسین براش سیـنـه زدم سـیـنهام حسیـنـیه شد نوشته روی دلم مجـلس عـزای حسین! همیشه مـادر دلخـستهام به من میگفت مباد فاصله گیری ز روضههای حسین! رفیق! کرببلا دعوتی ست! پولی نیست! برات کرببلا چیست؟ یک دعای حسین نـیـابـتـاً ز حـسـن کـربـلا بـرو امـسـال ببر سـلام حسن را به کـربـلای حسین
: امتیاز
|
غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مرثیۀ سیدالشهدا علیهالسلام
قـرار سـوته دلان است کـربلای حسین فضای کوچه دل پُر شد از هوای حسین خـدا به غـیر خـدایی هـر آنچه که دارد تـمام را هـبـه کرده فـقـط برای حـسین
: امتیاز
|
غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام
اینکه افتاده به سمتِ تو مسیرم کافیست تا قیامت شدهای نِعـمَ الاَمیـرم، کافیست جز حسین بن علی عشقِ دگر نیست مرا در همین حد که به عشقِ تو فقیرم کافیست شـاعـر و خــادم و مـداح نـدارد فـرقی اینکه یک نوکرِ ناچیز و حقیرم کافیست! من اگر با کـرم و لطـف و عـطایت آقا حاجتِ دیدنِ «شش گوشه» بگیرم کافیست دستِ دل را به ضریحت برسانم روزی آنقَـدَر گـریه کـنم تا که بمـیرم کافـیست
: امتیاز
|
غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام
تا مینـشـینم زیر پـرچـم کـنجِ هیئت در سیـنهام داغ تو میگیرد حـرارت شکـر خـدا هـستم غـلام خـانـهزادت از کودکی در روضهها دارم اقامت از تو، به من خـیـرِ فـراوانی رسیده از من به تو تنها فقط عرضِ ارادت در حـیـرتم از لطـف و از آقـاییِ تو از بخـشـش دسـتانِ تو وقـت شهادت پـیـراهـن و انگـشـترت را دادی آقـا حاجـاتِ قـلب دشـمنت هم شد اجابت بر پیکرت یک جای بوسیدن نمیدید سرنیزهها انداخت زینب را به زحمت دیدم برای کُـشتنت ای عـشقِ مظلوم شمـشـیـرها کـردنـد با نـیـزه رقـابت در قـتـلگـاهِ تو «بُـنـیّ» گـفت مـادر من را به هم میریزد عمری این عبارت!
: امتیاز
|
غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام
مـا بـیقـرار سِـرّ نـی و نـینـوا شدیم از لحـظـهای که با غـم تو آشـنا شدیم مـا را نـیـافـریـد خـدا، جـز بـرای تو ما از ازل به عـشق شـما مبـتلا شدیم
: امتیاز
|
غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام
ای سـر به زیرِ محـضرِ تو سربلندها! دار و نــدارِ زنــدگـی مــسـتـمـنــدهـا! ای آسمانِ خاکِ قـدومت سـتارهخـیـز! هـسـتـنـد، زیـر پــای تـو بـالابـلـنـدهـا باید کـنار لشکـر مویت سپـر شکـست ای خـاکـسـارِ تـو سـر قَــدّارهبـنــدهـا! بارانِ خیر، میچکد از چترِ روضهات هـستـیم، در امانِ تو دور از گـزنـدها بـا نـام تـو دکـانِ عـسل بـاز کـردهایـم بخـشـیدهایم، قـدری از آن را به قندها با ریـشههای پرچـمِ تو عشق میکـنیم پس بیخـیالِ عـشق، به گـیـسوکـمـندها گـنـبد طلا و پرچمِ سرخ و ضریح تو دل بُـردهاند، از همه مـشـکـلپـسـندها
: امتیاز
|
غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام
غبار راهم و در کوی تو وطن دارم هزارشُکر از این منسبی که من دارم کـبوتـران حـریم تو شاهـدنـد ای شاه چهقدر دور حرم شوق پَر زدن دارم اگرچه بوده هـمیشه سکوت ترجـیحم مخاطبـم که تو باشی؛ سر سخن دارم از آن زمان که خودم را شناختم ارباب به پای تـشنگیات مِیلِ سوخـتن دارم به یاد روضۀ انگـشتر توأم که هنوز به دست خویشتن انگـشـتر یمن دارم پس از حکایت پیراهنت که غارت شد به حُکم شرع فقط پیرهن به تن دارم بگو که بعد وفـاتـم مرا کـفـن نکـنـند که من غـلامـم و آقـای بیکـفـن دارم
: امتیاز
|
غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام
مـیان این هـمه مخـلـوق برگـزیده شدم بـرای گـریـه بـه داغ تـو آفـریـده شـدم اگرچه وصل نصیبم نشد، همین کافیست یـکـی دو بـار حـوالـی یــار دیـده شـدم همین که اهل توأم، کار من نه، کار تو بود رمیده از همه جا سمت تو کـشیده شدم اگرچه هیچ ندارم، سلاح گریه که هست به لطـف خـشـکی لبـهـات آبـدیـده شدم نــبــود آتـش داغ تـو خــام مـیمـانــدم به مجـلس تو رسـیـدم اگر رسـیده شدم به ذکر نام شریفت گذشت عمرم و من خوشم که پیش نگاه خودت خمیده شدم
: امتیاز
|
غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام
از دیـدهام گـرفـت نـگـاه تـو خـواب را انداخت دوریات به دلـم اضطراب را خـون مـرا بـه عـالـم و آدم حـلال کرد عشقت حرام کرد اگر خورد و خواب را جـز سر به آسـتان تو دادن، بزرگیات از ما گـرفـت فـرصت هر انتـخـاب را ما را محـبّت تو به اینجا کـشانـده است کــاری نـداشــتـیـم گــنــاه و ثــواب را از راه دور در طـلـب لــطـف آمــدیــم در مـیزنـیـم خــانـۀ عــالـیـجـنــاب را آورده هر که قطره اشکی به محضرت بردهست با خـود ادعـیه مـسـتـجـاب را حـتـی به پـادشـاهـی عـالـم نـمـیدهـیـم یک تـار مـوی طایـفـۀ بـوتـراب را… وقتی که حُبّ آل علی نیست، هر نفس بت خـانهای بـساز و بسـوزان کتاب را ای مـهـربـان مـحـض! بـیا با تـبـسّـمی بــردار از تــمــام جـهـــنـّـم عــذاب را بودند دیـو و دد همه سیـراب و بشکـند دستی که ریخت روبروی تشنه آب را بس کن ربـاب، گـریه عـباس را بـبـین بـس کـن رقـیـه قـصـۀ بـزم شـراب را در کـوفه رسم بود که در پیـش باغبان از گـل درآورنـد به چـکـمـه گـلاب را
: امتیاز
|
غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام
با وجود این همه رسوایی و خودخواهیام هم کنارم ماندی و هم میکنی همراهیام با خـودم گـفـتم من آلـوده را رد میکنی ذوالکرم بودی و دیدم واقعاً میخواهیام رحمت موصولهات حتی به من هم میرسد با وجـود این همه کم کاری و کوتاهیام هر چه میگردم فقط حُبّ تو پیدا میشود بین اشـعار و نـماز و روزه و مـداحیام گر به قول اهل غفلت روضهها گمراهی است تا خود محشر به دنبال همین گمراهیام مادرت با خـط زیبای خـودش روز ازل سر در این سینهام حک کرده "ثاراللهیام" بـا تـوکّـل بـر خـدا و بـا دعـای مـادرت اربعـین، سوی حـرم پـای پـیاده راهیام در روایت آمده مـاهی برایت گریه کرد پس بدون اشک هایم پست تر از مـاهیام من چه میفهمم چه آمد بر سرت در علقمه؟! در بسـاط روضهات در اوج نا آگاهیام
: امتیاز
|
مناجات سال نو با سیدالشهدا علیه السلام
سر سـال است بیا كـیـسۀ ما را پُر كن كاسۀ چشم من از روضۀ زهرا پُر کن جـای خـالی مـرا در حـرمت ای مـولا به دو دسـتـان یـدالـلـهـی سـقـا پُـر كـن سر سال است وَ من لنگ یك امضا هستم پای این برگۀ ما را به یك امضا پُر كن روزی اشـك مرا مثل مُـحـرّم بـنـویس در دو چشمم ز كرم آب دو دریا پُر كن دل من وقف عزای تو و اولاد شماست در دلم از غم خود قـدر دو دنیا پُر كن
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ سیدالشهدا علیه السلام ( مناجات اول جلسه)
شکرِلله که حق را به من آموخت حسین شعلۀ حُبِ علی، در دلم اَفروخت حسین هرکسی عبد حسین است، همان عبد خداست با خدا حرف زدن را به من آموخت حسین آری از روز ازل بود، که با دستِ خودش مِحنتِ فاطمه را در دلم اَندوخت حسین با صدای سخنِ عـشـق، به دنیا فـرمود: ذرّهای دینِ خدا را به تو نفروخت حسین با سـتـمکار، سخن از درِ تـذلـیل نگـفت ذلّت و خواری و لبخند! نیاموخت حسین تَـهِ گـودال اگـر زمـزمـۀ یـا رب داشت زیرِ شمشیر و سنان، دیده به ما دوخت حسین کهنه پیراهنِ او هم به خدا غارت رفت بر تنِ خویش به جز نیزه نَیاَندوخت حسین آتشِ عـشـقِ خـدا و عـطـشِ کـشته شدن آنقدَر داشت، که لب تا جگرش سوخت حسین کـربـلایی نـشـود، هـر که فـدایی نـشود بر سرِ نیزه چو خورشید، بَر اَفروخت حسین
: امتیاز
|
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیه السلام ( مناجات اول جلسه)
از بس گـنـاهِ روز، مـرا خـار میکـند شب دورم از نگـاهِ تو ای یـار میکند چـشـمِ بـخــواب رفــتـه و آلــودهٔ مـرا کِی در سحر، صدای تو بیدار میکند بـا بـیخـیالی از گـنهـم رَد شَوم، ولی خـود را سـرِ نــمـاز پـدیـدار مـیکـنـد گـاهی من از نـمـاز که لـذت نمیبرم پیـداست دل سیـه شده، بد کار میکند وای از نگاههای حرام و خطای چشم بر من چـقدر لطف، که سـتار میکند حـتـی گهـی نگـاهِ حـلالـم شـود حـرام گـاهی حـلال، چـشم مـرا تـار میکند بایـد فـقـط به لطف حسیـنی پـناه بُـرد مـا را خـدا قـبـول بـه دلـدار مـیکـنـد یک روضهٔ حسین، خطاپوشِ عالمست این روضه کـارِ تـوبهٔ بـسیـار میکند ما را به کـربـلا بـرسانـیـد نـیـمه شب مادر رسیـد و گـریه ز اسـرار میکند پـائـیـنِ پــای مـرقـد اربـابِ بـیکـفـن دل را تـمـام عـمـر گـرفـتـار میکـنـد
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ سیدالشهدا علیه السلام ( مناجات اول جلسه)
دم را غنیمت میشمارم تا دمت هست هرجا که باشم بر لب اسمِ اعظمت هست از هر کسی که خواست باشم همنشینش پـرسـیـدهام اول که آیـا آدمـت هـست؟ از آدم و عـالـم اگـر شـد دست کـوتـاه در دل ندارم هیچ غم چون پرچمت هست مبهـوت و مات از سخـتیِ دنیا نگردم زیرا که رخسارم به رنگِ ماتمت هست دسـتـم چـه بـا امـیـد دق الـبـاب کـرده وقت خریدن، شوقِ جنس دَرهمت هست شعری نخوانده دیدهام در کاسه لطفت قبل از شروع شعرهایم دِرهمت هست خـشکـیـده احـوال زمیـن از عـشق اما بر چشمِ عشاق تو اشکِ بر غمت هست با یک دوا درمـانِ درد هر مریـضـی در نسخهٔ اشکی به روضه، مَرهمت هست گریه، دلـیلِ محکـمی بر آشـنایی است چشمی که گریان تو باشد مَحرمت هست گـر خـلـقـتِ عـالـم شـود قـربـانـیِ تـو از داغِ سیمایِ علی اکبر، کَمت هست هـمـراهت آیـد دشمـنت تا قـتـلـگـاهت در دست تا انـگـشـتریِ خاتمت هست
: امتیاز
|
مدح و مناجات شب جمعه ای با سیدالشهدا علیه السلام
شب جـمـعه حـرمت بوی مُحـرّم دارد بانـویی کـنـج حـرم مجـلس ماتـم دارد شب جـمـعه شده و باز دلم رفـت حرم دل آشـفـتۀ من، صحـن تو را کم دارد مادرت روضه گرفـته است برایت آقا زیر لب زمـزمۀ « وای حسـینم» دارد بیرق روضه عیان است ز روی گنبد مجلس روضه همانجاست که پرچم دارد گـریۀ مادرتان عـرش خـدا را لـرزاند روضـۀ « آه بُــنَـیَّ » چـقـدر غــم دارد حجرههای حرمت پُر شده از ذکر حسین هر که آید به حـرم نـام تو را دم دارد در هوای لب خشکت به لب آب فرات چـشم هر زائرتان چـشمۀ زمـزم دارد عطر سیب حرمت از سر شب تا به سحر بُرده غم از دل هرکس که به دل غم دارد فطرس امشب چقدر بر تو سلام آورده فطرس انگار خبر از همه عالـم دارد
: امتیاز
|
مدح و مناجات آخر ماه صفر با سیدالشهدا علیه السلام
بـبار رحـمت خود را،هـمیشه بـارانی دلم هوای تو کرده خودت که میدانی دو مـاه گـریه برای عـزای تو کم بود چه میشود که هـمیـشه مرا بگـریانی به هر محله که رفتم به چشم خود دیدم نـداشت غـیر در خـانـه تو خـواهـانی
: امتیاز
|
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیه السلام ( مناجات اول جلسه)
دارد به دوشش کعبه هم شالِ عزایت عالم برای تو غـمین هست و خـدایت جبریل هم گریَد از این غم در غم تو او هم نشسته همچو ما در روضههایت شکر خدا غم جز غمت در دل نداریم شکـر خـدا هـسـتـیـم در بـزم عـزایت جنّت نمیخواهیم ما را این جهان بس جنّت در این دنیاست آن صحن و سرایت بعد از خدا دستم به سوی تو بلند است لـطـفـی نـمـا و بـاز آقـا کـن عـنـایـت وای از دمی که خواهرت از روی تل دید با نـیـزهای آمـد حـرامـی زد به پـایت حالا سرت بر روی دامان رقیه است مـیآورد از حـرمـله پـیـشت شکـایت
: امتیاز
|
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیه السلام ( مناجات اول جلسه)
بـنـدهای آلـودهام داری هوایم را حسین آمدم تا بـشنوی سـوزِ صدایم را حسین رد نکن دست نیازم را که بیچاره شوم بار دیگر مستجابش کن دعایم را حسین نامـۀ اعمال من تـیـره شـده امشب بـیا خط بزن از نامهام جرم و خطایم را حسین رو به هرکس که زدم درد مرا درمان نکرد باز تنها از تو میخواهم دوایم را حسین از همه دل کـندهام تنها به تو دل دادهام تا ببندی در همینجا دست و پایم را حسین ای که از داغ تو حالا عالمی گریان شده بیشتر کن رزق اشک و نالههایم را حسین کـاش میشد بیـنـمان آقا نـباشد فـاصله دوریات کم میکند حُجب و حیایم را حسین در همین شبها بده با یک نگاهی از کرم اذن رفـتن اربعـین کربـبلایم را حسین
: امتیاز
|